English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (824 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
source language U زبان منبع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
symbolic U 1-هرزبان کامپیوتری که در آن محل ها با نام مشخص شده است .2-هر زبان که برای نوشتن که منبع به کار می رود
symbolic U نوشتن برنامه به زبان منبع
symbolically U 1-هرزبان کامپیوتری که در آن محل ها با نام مشخص شده است .2-هر زبان که برای نوشتن که منبع به کار می رود
symbolically U نوشتن برنامه به زبان منبع
one for one U مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
Other Matches
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source U منبع خطی منبع شبکه
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
translator U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language U زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental U زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
He is speechless (inarticulate). U سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal U زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed U ادم چرب زبان شیرین زبان
glib U چرب زبان زبان دار
interprets U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic U زبان تازی زبان عربی
languages U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
fountains U منبع
water supply U منبع اب
cistern U منبع اب
cistern U منبع
small reservoir at well top U منبع
pool U منبع
origins U منبع
resourc U منبع
water system U منبع اب
cisterns U منبع
pools U منبع
pooled U منبع
receptacles U منبع
receptacle U منبع
hotbed U منبع
source code U کد منبع
wellspring U منبع
hotbeds U منبع
cisterns U منبع اب
water supplies U منبع اب
resource U منبع
reference U منبع
source U منبع
references U منبع
fountain U منبع
fount U منبع
origin U منبع
head spring U منبع
rootstock U منبع
supplied U منبع
supplying U منبع
supply U منبع
thermal reservoir U منبع گرمایی
noises U منبع تغذیه
noise U منبع تغذیه
data source U منبع داده
power supplay U منبع قدرت
power supplay U منبع تغذیه
current supply U منبع جریان
power source U منبع قدرت
source of power U منبع انرژی
power supply U منبع انرژی
power supply U منبع تغذیه
radiation source U منبع تشعشع
source routine U روال منبع
resource U منبع ممر
source register U ثبات منبع
second source U منبع دوم
source listing U لیست منبع
source of power U منبع قدرت
incandescent source U منبع ملتهب
store of value U منبع ارزش
resource sharing U اشتراک منبع
resource management U مدیریت منبع
source data U دادههای منبع
system resource U منبع سیستم
authority U منبع موثق
source computer U کامپیوتر منبع
resource allocation U اختصاص منبع
resource file U فایل منبع
source document U سند منبع
source program U برنامه منبع
source U منبع برق
light point U منبع روشنایی
light source U منبع نور
original U منبع سرچشمه
originals U منبع سرچشمه
source U منبع منشاء
lighting source U منبع روشنایی
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
agency of communications U منبع ارتباط
magnetic storage U منبع مغناطیسی
mains supply U منبع شبکه
fountainhead U منبع خبر
attack origine U محل یا منبع تک
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
mine U منبع مامن
mined U منبع مامن
mines U منبع مامن
illuminant U منبع نور
image source U منبع تصویر
information source U منبع اطلاعات
aliunde U از منبع دیگر
cooling water supply U منبع اب سرد
isogenous U دارای یک منبع
heat supply U منبع حرارتی
message source U منبع پیام
excitation source U منبع برانگیختگی
elevated tanke U منبع اب هوائی
cold body U منبع سرد
voltage source U منبع الکتریسیته
elevator boot U منبع بالابر
energy supply U منبع انرژی
energizer U منبع انرژی
cold water supply U منبع ابسرد
voltage source U منبع ولتاژ
voltage source U منبع قدرت
neutron source U منبع نوترون
electron emitter U منبع الکترون
wellhead U منبع چشمه
thermal reservoir U منبع گرما
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
motored U منبع نیروی مکانیکی
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
emergency power supply U منبع قدرت اضطراری
motor- U منبع نیروی مکانیکی
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
motor U منبع نیروی مکانیکی
resource sharing U اشتراک گذاشتن منبع
cisterns U حوضچه ارامش منبع
cistern U حوضچه ارامش منبع
power supply cable U کابل منبع تغذیه
power supply cable U کابل منبع قدرت
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
radix U پایه منبع اصلی
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
magnetic tape store U منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
magnetic store U حافظه یا منبع مغناطیسی
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
magnetic energy storage U منبع انرژی مغناطیسی
gravy trains U منبع در امد نامشروع
low frequency source U منبع فرکانس پایین
motors U منبع نیروی مکانیکی
line source U منبع خطی شکل
non renewable resource U منبع تجدید ناپذیر
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
low voltage supply U منبع فشار ضعیف
light source colour U رنگ منبع نور
power supply switch U کلید منبع تغذیه
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
gravy train U منبع در امد نامشروع
voltage source U منبع فشار الکتریکی
candlepower U شدت نور یک منبع
site of the find U منبع [باستان شناسی]
bonanza U منبع عایدی مهم
x ray source U منبع اشعه رونتگن
goldmines U منبع در آمد سرشار
goldmine U منبع در آمد سرشار
archeological site U منبع [باستان شناسی]
provenance U منبع [باستان شناسی]
cash cow <idiom> U منبع خوبی از پول
bonanzas U منبع عایدی مهم
source listing U لیست برداری منبع
authority U منبع صحیح و موثق
source data automation U خودکاری داده منبع
welding source U منبع جریان جوش
adscititious U دارای منبع خارجی
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
lay in <idiom> U ذخیره منبع وموجودی چیزی
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
r f power supply U منبع توان بسامد رادیویی
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
ghost signals U علایم راداری بدون منبع
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
source data automation U کنترل خودکار داده منبع
gravy train U منبع درامد بدون زحمت
Recent search history Forum search
1Vintage style
1tink and grow rich
1affixation
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
2مهرآسا
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com